سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یا حسین(ع) - آموزش دانشجویان




چشم ، نشستنگاه را چون رشته سر بند است چون خواب در چشم آید بند بسته بگشاید . [ و این از استعاره‏هاى شگفت است . گویى نشستنگاه را به آوند و چشم را به سر بند همانند فرموده و چون سربند بگشاید آنچه در آوند است برون آید ، و این سخن در گفته مشهورتر و ظاهرتر از سخنان پیامبر ( ص ) است و گروهى آن را از امیر مؤمنان علیه السّلام دانسته‏اند و از جمله گفته مبرد است در کتاب مقتضب در باب لفظ به حروف و ما در کتاب خود که مجازات آثار نبوى نام دارد از این استعاره سخن گفته‏ایم . ] [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:130162 .:. بازدید امروز:27 .:. بازدید دیروز:12

درباره خودم
یا حسین(ع) - آموزش دانشجویان
آموزش دانشجویان
مطالب با دید آموزشی است و نکاتی درخصوص قرآن و ائمه اهل بیت(ع) در این وبلاگ درج می‏شود.
 

لینک به لوگوی وبلاگ
یا حسین(ع) - آموزش دانشجویان
 

لوگوی دوستان
 

لینک دوستان
 

جستجو در متن وبلاگ

جستجو:
 

آرشیو
 

نغمه‌ها
 

با ما بگویید...ا
 

راضی هستید؟
 

وضعیت وبلاگ در یاهو
 

دیکشنری آنلاین
 
   یا حسین(ع)
  • یکشنبه 87/10/29 ساعت 10:34 صبح

    خواب دیدم خواب اینکه مرده ام
    خواب دیدم خسته و افسرده ام

    روی من خروارها از خاک بود
    وای قبر من چه وحشتناک بود

    تا میان گور رفتم دل گرفت
    قبر کن، سنگ لحد را گِل گرفت

    بالش زیر سرم از سنگ بود
    غرق وحشت سوت و کور و تنگ بود

    ناله می کردم ولیکن بی جواب
    تشنه بودم، تشنه یک جرعه آب

    خسته بودم، هیچ کس یارم نشد
    زان میان یک تن خریدارم نشد

    هر که آمدپیش، حرفی راند و رفت
    سوره حمدی برایم خواند و رفت

    نه شفیقی، نه رفیقی، نه کسی
    ترس بود و وحشت و دلواپسی

    آمدند از راه نزدم دو مَـلَک
    تیره شد در پیش چشمانم فَلک

    یک ملک گفتا بگو نام تو چیست؟
    آن یکی فریاد زد رب تو کیست؟

    ای گنهکار سیه دل! بسته پر
    نام اربابان خود، یک‌یک ببـر

    در میان عمر خود کن جستجو
    کارهای نیک و زشتت را بگو

    گفتنم عمر خودت کردی تباه
    نامه اعمال تو گشته سیاه

    ما که ماموران حق داوریم
    اینک تو را سوی جهنم می بریم

    دیگر آنجا عذرخواهی دیر بود
    دست و پایم بسته در زنجیر بود

    ناامید از هر کجا و دلفکار
    می کشیدندم به خفت سوی نار

    ناگهان الطاف حق آغاز شد
    از جنان درهای رحمت باز شد

    مردی آمد از تبار آسمان
    نور پیشانیش فوق کهکشان

    چشمهایش زندگانی می سرود
    درد را از قلب آدم می زدود

    گیسوانش شط پرجوش و خروش
    در رکابش قدسیان حلقه به گوش

    صورتش خورشید بود و غرق نور
    جام چشمانش  پر از شرب طهور

    لب که نه، سرچشمه آب حیات
    بین دستش کائنات و ممکنات

    خاک پایش حسرت عرش برین
    طره یی از گیسویش حبل المتین

    بر سرش دستار سبزی بسته بود
    به دلم مهرش عجب بنشسته بود

    در قدوم آن نگار مه جبین
    از جلال حضرت عشق آفرین

    دو ملک سر را به زیر انداختند
    بال خود را فرش راهش ساختند

    غرق حیرت داشتند این زمزمه
    آمده اینجا حسین فاطمه(ع)

    در عنوان بعدی بقیه این شعر زیبا را مطالعه کنید و ما را هم دعا کنید که سخت محتاجیم.


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )


  •    لیست کل یادداشتهای این وبلاگ
     
    جلوگیری از تفرقه
    یا ارحم الراحمین
    معلم قرآن
    یا حسین(ع)
    «ادامه مطلب» یا حسین (ع)
    قرآن برای همه
    جملات کوتاه از آدمهای بزرگ
    سخنی با خدا
    یا حسین شهید درود خدا بر تو و خاندان پاکت
    بسم الله
    تابلو
    دیدگاه امام خمینی(ره) درخصوص قرآن
    [عناوین آرشیوشده]